ما فریبکاران متبحری هستیم!

کارل گوستاو یونگ روان پزشک سوئیسی بخشی از روان را "سایه" نامیده است. 

سایه شامل همه آن ویژگی های شخصیتی ماست که سعی می کنیم آن را پنهان یا نفی کنیم. 

به عبارتی "سایه" آن جنبه های تاریکی را در بر دارد که باور داریم از نظر خویشان، دوستان و از همه مهم تر خود ما پذیرفتنی نیست. 

سایه را می توان به زیرزمین خانه تشبیه کرد. جایی تاریک که ما اشیاء و لوازم به درد نخور خود را در آن می ریزیم تا از دید ما پنهان باشد. 

این بخش از روان که در اعماق آگاهی ما دفن شده است، از دید ما و سایرین پنهان است. پیامی که از آن دریافت می شود، این است که: من خوب نیستم، من دوست داشتنی نیستم، "من بی ارزش هستم!" 

همه ما می ترسیم که به اعماق وجود خود نگاهی بیاندازیم تا مبادا با موجودی وحشتناک روبرو شویم که بار تمامی زشتی هایمان را به دوش می کشد.  

طرح از توکا نیستانی

ترس از یافتن ویژگی های غیرقابل تحمل ما را بر آن می دارد که خود را در حالت غفلت و بی خبری قرار دهیم و از رویارویی با جنبه های غیر قابل تحمل درون خود اجتناب ورزیم. 

ما فریبکاران متبحری هستیم که خود و دیگران را می فریبیم و در این رفتار چنان خبره می شویم که یادمان می رود که وجود اصلی مان در پس نقاب پنهان شده است. 

سایه جنبه ای است که به جای فرار از آن باید با آن روبرو شویم و به جای سرکوب کردن آن باید آن را آشکار کرد، در آغوش گرفت و پذیرفت که این جنبه ها نیز به ما تعلق دارند. 

شناسایی سایه یعنی رویارویی با انگیزه ها و ویژگی های منفی که از آن بی خبریم. 

در رویارویی با این ویژگی هاست که آزاد می شویم تا وجود یکپارچه و شکوهمند خود را اعم از نیک و بد تجربه کنیم. تا هنگامی که به نقش بازی کردن، پنهان نمودن و فرافکنی آن چه در درون داریم ادامه دهید، آزاد و رها نخواهیم شد!

آفتاب در حال غروب کردن است!

در ساعتی که سایه آدم های کوچک، بزرگ باشد؛ 

آفتاب در حال غروب کردن است! 

  

 

با تشکر از خانم نازبانو ترکاشوند بابت ارسال این جمله عمیق

راه رفتن به سبک هندیان

انسان‌ها به شیوه هندیان بر سطح زمین راه مى‌روند. با یک سبد در جلو و یک سبد در پشت. در سبد جلو, صفات نیک خود را مى‌گذاریم.

در سبد پشتی, عیب‌هاى خود را نگه مى‌داریم. به همین دلیل در طول زندگى چشمانمان فقط صفات نیک خودمان را مى‌بیند و عیوب همسفرى که جلوى ما حرکت مى‌کند.  

 

پائولو کوئلیو

من ستودنی ام... تو هم!

یادم باشد که... 

من می توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته خو یا شیطان صفت باشم. 

من می توانم تو را دوست داشته یا از تو متنفر باشم. 

من می توانم سکوت کنم، نادان یا دانا باشم. 

چرا که من یک انسانم و این ها صفات انسانی است.  

 

 

و تو هم به یاد داشته باش... 

من نباید چیزی باشم که تو می خواهی، من خودم را از خودم ساخته ام. 

منی که من از خودم ساخته ام آمال من است. 

تویی که تو از من می سازی، آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند. 

لیاقت انسان ها کیفیت زندگی را تعیین می کند، نه آرزوهایشان 

و من متعهد نیستم که چیزی باشم که تو می خواهی !

و تو هم می توانی انتخاب کنی که من را می خواهی یا نه! 

ولی نمی توانی انتخاب کنی که از من چه می خواهی! 

می توانی دوستم داشته باشی همین گونه که هستم و من هم. 

می توانی از من متنفر باشی بی هیچ دلیلی و من هم 

چرا که ما هر دو انسانیم و این جهان مملو از انسان هاست. 

پس این جهان می تواند هر لحظه مالک احساسی جدید باشد. 

تو نمی توانی برایم به قضاوت بنشینی و حکمی صادر کنی و من هم . 

قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروی ماورایی خداوندگار است. 

دوستانم مرا همین گونه می یابند و می ستایند. 

حسودان از من متنفرند و مرا می ستایند. 

دشمنانم کمر به نابودیم بسته اند و همچنان می ستایندم .  

چرا که من اگر قابل ستایش نباشم؛  

نه دوستی خواهم داشت، نه حسودی، نه دشمنی و نه حتی رقیبی! 

من قابل ستایشم و تو هم!

تاثیرات سایه در زندگی

اگر در مسیر زندگی سالم و عبور از سایه های خود باشید، چنین تجاربی دارید؛ 

  1. زندگی ساده تر می شود. 
  2. کشمکش های زندگی تان از بین می رود. 
  3. شما احساسات و اعمال خودانگیخته تری دارید. 
  4. دنیا دیگر بازتاب های منفی نمی آورد. 
  5. شما راحت تر به خواسته هایتان می رسید. 
  6. شما شادمانی را می یابید و اینجا بودن خود برای شادی کافیست. 
  7. شما به خویشتن آگاهی دست می یابید و می دانید چه کسی هستید. 
  8. احساس می کنید در زندگی یکپارچگی دارید. 

ولی اگر به روشن کردن سایه های خود نپرداخته باشید، چنین تجاربی دارید؛ 

  1. استرس مفرط 
  2. فشار عاطفی 
  3. سردرگمی 
  4. افسردگی و اضطراب 
  5. خواسته های ضد و نقیض  
  6. همزمان در مسیرهای متفاوت طی طریق کردن 

برگرفته از کتاب تاثیرات سایه در زندگی که به زودی توسط بنیاد فرهنگ زندگی چاپ خواهد شد.